گفتگو با علی جوادی
پیرامون دور جدید اعتراضات توده ای در ایران

یک دنیای بهتر: دهها هزار تن از توده های مردم در تهران٬ شیراز٬ اصفهان٬ رشت٬ مشهد٬ کرمانشاه و برخی دیگر از شهرهای ایران بار دیگر در اعتراض به رژیم اسلامی به میدان آمدند. آیا دور دیگری از خیزش توده های مردم آغاز شده است؟

علی جوادی: شواهد حاکی از آن است که دور جدیدی از اعتراضات و خیزش توده های مردم علیه رژیم اسلامی آغاز شده است. در بیان این ارزیابی البته باید کمی محتاط بود. از یک طرف به این اعتبار که اعتراضات سال ۸۸ که در پس مضحکه انتخاباتی رژیم اسلامی صورت گرفت هرگز در هم شکسته نشد. سرکوب شد٬ اما حالت انفجاری در جامعه از بین نرفت. از سوی دیگر تحولات آتی میتواند سیر بطئی تر و یا منقطع تری بخود بگیرد که شاید نتوان از این اعتراضات به عنوان دور جدیدی از خیزش توده های مردم نام برد.
 
چه عواملی را میتوان موجب آغاز دور جدید اعتراضات نامید؟ در پاسخ به دو عامل باید اشاره کرد. دلایل اقتصادی و سیاسی و فرهنگی خاص جامعه ایران از یک سو و همچنین اوضاع سیاسی منطقه و تغییر توازن قوای سیاسی از سوی دیگر. جامعه ایران مدتی است که درگیر یکی از سهمگین ترین تلاشها برای سرنگونی رژیم اسلامی و دستیابی به آزادی و برابری و رفاه است. این جنبش قدمتی دیرینه دارد. سرآغازش به دوران شش روزه ای در تیرماه ۷۸ برمیگردد که مردم در تهران فریادهای سرنگونی رژیم اسلامی را سر دادند. خیزش مردم در سال ۸۸ برآمد دیگر این جنبش در ابعاد میلیونی بود. اعتراضات توده های مردم در ۲۵ بهمن را باید در این چهارچوب و راستا قرار داد .

از طرف دیگر خیزش توده های مردم در تونس و مصر و سایر جوامع عرب زبان تاثیرات بسزایی بر ارتقاء روحیه مبارزاتی توده های مردم در ایران داشته است. نفس اینکه مردم بپاخواسته در اولین موج اعتراضی خود توانستند دیکتاتوری زین العابدین بن علی در تونس و حسنی مبارک در مصر را سرنگون کنند٬ یک تحول و دستاورد بزرگ اجتماعی و سیاسی است. شور و شعفی که اردوی بشریت مترقی را در پس سرنگونی حسنی مبارک در برگرفت در مرزهای جغرافیای ایران متوقف نشد. این اعتراضات باور و قدرت خود را افزایش داده است. نفس اینکه میتوان با قدرت اعتراض توده ای عظیم ترین دیکتاتوری های سرمایه را در هم شکست نقطه قدرت مهمی در دوران کنونی و روحیه مبارزاتی جامعه است.
 
ما همواره تاکید کرده ایم که مردم در کمین رژیم اسلامی نشسته اند. مترصد فرصت اند تا ضربات سنگینی به آن وارد کنند٬ سرنگونش کنند. میشد پیش بینی کرد که اجرای طرح حذف سوبسیدهای دولتی چاشنی یک انفجار اجتماعی دیگر در جامعه باشد. پس از گذشت دوران شوک اولیه ناشی از اجرای این طرح فوق ارتجاعی و به دنبال اعتراضات مردم در تونس و مصر ما شاهد شکل گیری این اعتراضات در ۲۵ بهمن بودیم .

بنظر میرسد که نسل جوان جامعه تجدید قوا کرده است. از تجربیات دور گذشته اعتراضات خود آموخته است. و بار دیگر در میدان نبرد حضور یافته است.
 
یک دنیای بهتر: تفاوت و تشابه این اعتراض در گام اول خود با اعتراضات سال ۸۸ کدام است؟ آیا با دینامیسم جدیدی در ایران و در سطح منطقه روبرو هستیم؟

علی جوادی: اعتراضاتی که در ۲۵ بهمن صورت گرفت را باید در امتداد خیزش توده های مردم در سال ۸۸ و دور دیگری از برآمد سیاسی جنبش توده های مردم برای سرنگونی رژیم اسلامی بحساب آورد. این اعتراضات اخیر در گام اول خود نشان داد که در لبه تجربیات مبارزات مردم در دوره های گذشته قرار دارد. از گذشته خود آموخته است. به دنبال برکناری دولت احمدی نژاد نیست. از احمدی نژاد و دولتش شروع نکرده است تا به خامنه ای و کل رژیم اسلامی برسد. راس رژیم اسلامی را از ابتدا زیر ضرب گرفته است. شعارهای "مرگ بر خامنه ای"٬ "مرگ بر اصل ولایت فقیه"٬ "مبارک٬ بن علی٬ نوبت سید علی" شعارهای محوری این اعتراضات بود.
 
از طرف دیگر در این اعتراضات ما شاهد حضور غالب و گسترده شعارهای جریانات اصلاح طلب حکومتی و یا اعمال قدرت آنها در کنترل اعتراضات جوانان و مردم بپاخواسته نبودیم. اثری از شعار "رای من کو" در این اعتراضات نبود. اگر چه برخی شعارهای مذهبی مانند "الله اکبر" و یا شعار "یا حسین – میرحسین" در این اعتراضات کماکان شنیده میشد٬ اما بهیچوجه جنبه غالب نداشت و مورد استقبال چندانی هم قرار نمیگرفت. بعلاوه این جریان نتوانستند مانعی جدی در برابر طرح شعارهای "ساختار شکنانه"٬ شعارهای مبنی بر سرنگونی رژیم اسلامی٬ در صفوف مردم معترض ایجاد کنند.
  
واقعیت این است که مردم شاید از سوت این جریان٬ زمانیکه فراخوان اعتراض میدهد٬ استقبال کنند اما با سوت آنها اعتراضات خود را متوقف نخواهند کرد. بعلاوه اعتراضات مردم٬ جوهر خواستهایشان٬ سرنگونی طلبی شان اجازه تحریف و کنترل چندانی به جریانات اصلاح طلب حکومتی نمیدهد.
 
آیا با دینامیسم جدیدی در ایران و خاورمیانه مواجه هستیم؟ به اعتباری آری. این دینامیسم را شاید بتوان دوران بیداری و خیزش توده ای در این جوامع دانست. دوران رقم زدن سرنوشت جوامع توسط توده های مردم کارگر و زحمتکش و مشخصا نسل جوان. حضور نسل جوان در این اعتراضات برجسته و چشمگیر است. گویی نسل جوان به جنگ گذشته و عقب ماندگی و تحجر و استبداد و فلاکت آمده است. شیوه های این مبارزه٬ ابزارهای سازماندهی اجتماعی٬ کاربرد مبتکرانه تکنولوژی تبادل اطلاعاتی و ... همگی مهر نسل جوان را در این اعتراضات بر خود دارد.
 
یک دنیای بهتر: اعتراض ۲۵ بهمن با فراخوان اصلاح طلبان حکومتی صورت پذیرفت. اصلاح طلبان حکومتی این اعتراضات را "نقطه قوت" خود میدانند. چقدر این تبیین به واقعیت نزدیک است؟ موقعیت و نقش این جریانات را در این دور اعتراضات چگونه ارزیابی می کنید؟

علی جوادی: خود فریبی را نمیتوان "نقطه قوت" نامید. تبلیغات اصلاح طلبان مرتجع حکومتی نمیتوانست مضمون دیگری داشته باشد. یا باید به لحاظ سیاسی بمیرند یا باید واقعیت را بر مبنای اوهام خود تبیین کنند. چاره دیگری ندارند. اعتراضات ۲۵ بهمن نقطه قوت این جریان حکومتی نبود. شاید نشان ناچاری و استیصال این جریان بود. ناچاری٬ چرا که در موقعیت کنونی که بین دو لبه مرگ و نابودی تدریجی قرار گرفته اند. چاره ای جز "مقاومت" در مقابل تعرض جناح حاکم ندارند. "مقاومتی" که بنا به مختصات این جناح همواره زبونانه و استیصال آمیز است. این جریان اگر دست به مقاومتی در مقابل جناح حاکم نزند تماما نابود و از صحنه سیاست جامعه حذف خواهد شد. و اگر به هر درجه ای مقاومت کند٬ با استراتژی شکست خورده اصلاح حکومت اسلامی٬ سرنوشتی جز شکست نخواهد داشت. بعلاوه چیزی از محصول این "اعتراضات" نصیبشان نخواهد شد. نه جناح راست سهمی از قدرت سیاسی به این جریان خواهد داد و نه مردم برای اصلاح حکومت اسلامی به میدان آمده اند.  

جنبش سرنگونی طلبانه توده های مردم و خیزشهای توده ای کلا مناسبات درونی جناحهای رژیم اسلامی را تغییر داده است. اگر تا پیش از این تحولات جناحهای رژیم اسلامی بر سر سهم خود از قدرت سیاسی میجنگیدند٬ پس از شدت گیری جنبش سرنگون طلبی مردم مناسبات جناحهای رژیم مضمون دیگری بخود گرفت و جناح راست سیاست حذف جناح اصلاح طلب را در دستور خود قرار داد. و به این اعتبار عملا نقطه سازش میان جناحها را از معادله جدال جناحها حذف کرد. این واقعیت جناح اصلاح طلب را در موقعیت سختی قرار داده است. بر خلاف جناح راست این جناح برای پیشبرد سیاست خود نیازمند جناح راست است. نفس اصلاح طلبی به معنای وجود هیولایی است که از قرار باید اصلاح شود. و اگر هیولای مزبور نخواهد "اصلاح شود" دیگر پرونده تلاشهای جناح مقابل از پیش بسته شده است. این موقعیت درمانده جناح اصلاح طلب حکومتی است. در دوره کنونی این جریانات ناچار به "مقاومت" اند. اما سهمی از اعتراضات مردم نخواهند برد٬ کنترلی هم بر این اعتراضات نخواهند داشت .

یک دنیای بهتر: واکنش دولت آمریکا در قبال این اعتراضات مردم در ایران تفاوتهای چشمگیری با دور قبل و مشخصا دو سال پیش دارد که به رهبری رژیم اوباش اسلامی پیام دادند. عوامل این تغییر سیاست را چه می بینید؟ پی آمدهای این تاثیرات کدام است؟

علی جوادی: سیاست عمومی و استراتژیک آمریکا در قبال رژیم اسلامی را علی العموم باید از مانورهای دیپلماتیک این دولت مجزا کرد. بند و بست و سازش مقطعی نیز بخشی از معادله مناسبات دو قطب تروریسم اسلامی و تروریسم دولتی در سطح جهان است. اساس این مناسبات بر تخاصم دو قطب استوار است. رژیم اسلامی با مختصات و ویژگی های سیاسی و اجتماعی داده شده اش حکومت مطلوب و مورد نظر غرب نیست. از نقطه نظر غرب باید جای خود را به حکومتی با مختصات سایر حکومتهای پرو غربی در جوامع مشابه بدهد. مساله اما بر سر چگونگی این تغییر و تحول و جایگاه جدال این دو قطب در مناسبات بین المللی کنونی است. استراتژیستهای غرب میدانند که هر تحول انقلابی قدرت عمل و مانور این نیرو را در تاثیر گذاری بر تحولات سیاسی جامعه مورد نظر محدود میکند. از این رو تلاش میکنند که تحولات از بالا و توسط نیروهایی صورت پذیرید که امکان دخالتگری را برایشان فراهم میکند. حمایت این جریانات از جناح اصلاح طلب حکومتی و قرار دادن اعتراضات مردم در چهارچوب "جنبش سبز" از جانب بلندگوهای خبری این اردوگاه گوشه ای از این پروژه سیاسی است.
 
اگر امروز شاهد این هستیم که کاخ سفید و دولت آمریکا در "حمایت" از اعتراضات مردم موضعگیری میکند٬ نشان دهنده تغییر و تحولاتی است که در جامعه جاری است. نشان دهنده این واقعیت است که هر درجه بند و بست با رژیم اسلامی جریان مزبور را منفور و تا حدودی در سرنوشت سیاه رژیم اسلامی شریک میکند. استراتژیستهای دولت آمریکا میدانند که رژیم اسلامی رفتنی است. مساله بر سر زمان و چگونگی این تغییر وتحول و نه نفس آن است. از این رو بیشتر از گذشته شاهد چنین "موضعگیری های" خواهیم بود.
 
پرسیده اید که پی آمدهای این سیاست کدام است؟ مساله این است که هر درجه ایزوله شدن و عدم سازش و بند و بست با رژیم اسلامی تصویر ضعیف تر و ایزوله تری از رژیم در جامعه بدست میدهد. از این رو یک جنبه سیاست ما اعمال فشار بر دول غربی در عدم حمایت از حکومت و جریانات اسلامی است. اما باید توجه داشت که حمایت آمریکا از جریان اصلاح طلب حکومتی عملا حمایت از بخشی٬ بخش مغلوب٬ رژیم اسلامی است و به این اعتبار نباید این تصور را داشت که سیاست سازش و معامله با جریانات اسلامی را تماما به کناری گذاشته اند. غرب مشکل چندانی با نفس وجود جریانات اسلامی ندارد مشروط بر اینکه این جریانات در طیف حامیان سیاستهای غرب قرار داشته باشند .

تا آنجا که به ما بر میگردد سیاست ما روشن است. ما برای سرنگونی رژیم اسلامی و برای آزادی و برابری و رفاه همگان مبارزه میکنیم. ما هیچگونه همسویی با سیاست غرب و اردوی تروریسم دولتی نداریم. تردیدی نیست که آینده آزاد و برابر و انسانی را نمیتوان با همسویی با غرب و تلاشهایش بدست آورد. ما مردم را به اردوی خودمان٬ اردوی رهایی انسان از اسارت اقتصادی و سیاسی سرمایه فرا میخوانیم.
 
یک دنیای بهتر: روز سه شنبه مجلس اوباش اسلامی شاهد فریادهای مرگ بر موسوی٬ کروبی و خامنه ای و تقاضای حکم اعدام برای این سران جناح اصلاح طلب حکومتی بود. چه ارزیابی ای از روند تشدید این تخاصمات دارید؟ تاثیر این جدالها بر اوضاع سیاسی حاضر کدام خواهد بود؟

علی جوادی: جناح راست انتظار چنین اعتراضی را در ۲۵ بهمن نداشت٬ هر چند که از پیش تدارک دیده بودند و از این رو دستجات اوباش لباس شخصی و نیروی سرکوب خود را تماما وارد میدان کردند. جناح راست میداند که هر اعتراضی میتواند نبرد آخر باشد. نتیجتا برای هر نبردی با تمام قوا وارد میدان میشود. این واقعیت از مختصات دوران احتضار و پایانی رژیم اسلامی است.
 
جدال جناحهای رژیم با توجه به هر شاخصی تشدید شده است. اگر مجلس اوباش اسلامی به صحن فریادهای "اعدام باید گردد" تبدیل میشود٬ این واقعیت نشان آن است که رژیم تعادلش را از دست داده است. قادر نیستند روال "طبیعی" جدال جناحی خود را طی کنند. شیرازه امورشان در حال از هم پاشیدگی است. اما مساله بر سر تلاش این اوباش اسلامی است. دارند فشار میگذارند که خامنه ای و رهبری حکومت اسلامی تن به دستگیری و محاکمه سران جناح اصلاح طلب دهد. اما باند خامنه ای تاکنون تسلیم این فشار نشده است. ضرر چنین اقدامی را بیشتر از منفعت آن میدانند. بر این تصورند که چنین تعرضی میتواند بمثابه یک چاشنی اعتراضی در جامعه عمل کند که کنترل آن برایشان شاید امکان پذیر نباشد. از طرف دیگر چنین اقدامی اگر منجر به فراخوانی از سوی نیروهای این جناح باشد٬ میتواند رژیم را در مسیری قرار دهد که میتواند سراشیبی مرگ باشد. باند خامنه ای تاکنون در این زمینه محتاط عمل کرده و خواهد کرد. شاید همان سیاستی را در دستور قرار دهند که در قبال منتظری اتخاذ کردند٬ حصر خانگی. در هر صورت هر درجه تشدید تخاصمات در بالا در عین حال به معنای چراغ سبزی در پایین برای تعرض به کل رژیم محسوب خواهد شد.
 
یک دنیای بهتر: در برنامه تلویزیونی که شما در کانال یک حضور داشتید٬ محسن مخلمباف از چهره های اصلاح طلبان سبز در خارج کشور اعلام کرد که رژیم اسلامی اصلاح پذیر نیست٬ باید سرنگونش کرد٬ انقلاب تنها راه تحقق این هدف است. چه ارزیابی از این حرکت بخشی از اصلاح طلبان دارید؟

علی جوادی: واقعا دیدنی است. این جریانات بارومتر وقاحت و بی شرمی در جامعه اند. تغییراتشان نشان مسجل شدن سقوط رژیم اسلامی و تلاش مردم در این راستا است. ابن الوقتهائی هستند که میکوشند از غافله عقب نمانند. البته کمتر کسی است که از سابقه محسن مخملباف در دوره اول حاکمیت رژیم اسلامی بی خبر باشد. ایشان کسی است که بخاطر همکاری در سیستم سرکوب رژیم اسلامی باید مورد محاکمه قرار بگیرد. اما اینکه امروز اعلام میکنند رژیم اسلامی دیگر اصلاح شدنی نیست نشان درماندگی پروژه اصلاح طلبان حکومتی است. باید توجه داشت که جامعه دارالمجانین نیست که به چنین جریاناتی مجال مانورهای این چنینی بدهد. این جریانات عمری را در کنار رژیم اسلامی سپری کرده اند. زائده رژیم اسلامی اند. تلاششان برای جدا کردن حساب خود از حساب اصلاح طلبان وفادار به رژیم اسلامی بخشی از شکست کل این پروژه است. از این پس ما شاهد شکافهای بیشتری در صفوف این جریانات خواهیم بود. پروسه سرنگونی رژیم اسلامی وارد مراحل حساس و شیرینی شده است.